مشک عذار. [ م ُ / م ِ ع ِ ] ( ص مرکب ) که عذارش چون مشک است به بوی و رنگ: تا ترک سمن عارض بودی نه چنین بود امروز چنین شد که بت مشک عذاری.فرخی.خورشیدنماینده بتی ماه جبینی کافوربناگوش مهی مشک عذاری.سنایی.
فرهنگ فارسی
که عذارش چون مشک است به بوی و رنگ
جمله سازی با مشک عذار
همه مشکین عذاران توی بر توی زبس رقت نهاده روی بر روی