فیروزه فرش

لغت نامه دهخدا

فیروزه فرش. [ زَ / زِ ف َ ] ( ص مرکب ) هر جا که فرش آن از پیروزه باشد. || هر جا که از پارچه یا فرش یا رخام پیروزه ای و مانند آن فرش شده باشد:
چون گل از این پایه فیروزه فرش
دست به دست آمده تا ساق عرش.نظامی.

فرهنگ فارسی

هر جا که فرش آن از پیروزه باشد. یا هر جا که از پارچه یا فرش یا رخام پیروزه ای و مانند آن فرش شده باشد.

جمله سازی با فیروزه فرش

بکش فرش فیروزه‌گون در چمن به شبنم فروشوی روی سمن
یکی پوشد از چتر فیروزه خفتان یکی بندد از فرش بیجاده بر زر
فرش غبرا برای تو گسترد چرخ فیروزه سایبان تو کرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال آرزو فال آرزو فال راز فال راز فال زندگی فال زندگی