غلط دادن

لغت نامه دهخدا

غلط دادن. [ غ َ دَ ] ( مص مرکب ) غلطانیدن. غلتانیدن. گردانیدن بر روی خود. گردانیدن به پهلو.
- غلط دادن آواز؛ تحریر صوت. ترجیع. در گلو گردانیدن آواز.
غلط دادن. [ غ َ ل َ دَ ] ( مص مرکب ) در مغلطه انداختن. ( آنندراج ). به غلط افکندن. به اشتباه انداختن. فریفتن. گمراه کردن:
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی.حافظ.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) غلتانیدن. یا غلت آواز. بگردانیدن آواز ترجیع صوت تحریر.

جمله سازی با غلط دادن

2 (سپس رسول گرامى متوجه شد كه يك برداشت غلط از رفتار او در اذهان حاضرانپديد آمده است و اين برداشت از آنجا ناشى شده بود كه حضرت در مراسم خاكسپارىفرزندش، آداب مربوط به قبر و گشودن بندهاى كفن و چيدن احد را به على واگذار مىنمايد و خود شخصاً در اين كارها شركت نمى جويد)... تصور مردم چنين بود كه انجام دادناين امور، لابد براى پدر فرزند مرده، حرام است و گرنه دليلى نداشت كه پيغمبرانجام دادن اين امور را از ديگرى بخواهد.
ملاحظه مى شود كه چگونه سنتهاى غلط اجتماعى، مردمان را به اسارت خود مى كشد ومانع آنان از حق مى شود. همچنين پيروى كوركورانه از بزرگان و پيشوايان زنجيرى مىشود بر دست و پاى جامعه و حركت جامعه را به مقصد نور متوقف مى كند. خداوند در قرآنكريم در مقام مذمت تن دادن به اين گونه موانع و نشكستن اين حصارها ازقول گروهى از اهل جهنم مى فرمايد:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
اندر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز