عاجز کردن به معنای ناتوان کردن یا بیقدرت کردن کسی یا چیزی است. این اصطلاح به طور کلی به عملی اشاره دارد که باعث میشود فرد یا موجودی توانایی، قدرت، یا توان لازم برای انجام کاری را از دست بدهد. این میتواند به صورت جسمی، روحی یا ذهنی باشد.
کاربرد در زندگی روزمره
در روابط انسانی ممکن است کسی با رفتار یا گفتار خود فرد دیگری را در وضعیت ناتوانی یا ضعف قرار دهد. همچنین در مسائل فیزیکی ممکن است عاملی مانند بیماری، آسیب یا فشار باعث عاجز شدن فرد شود.
در ادبیات و زبان
این واژه اغلب در متون ادبی یا مفاهیم استعاری به کار میرود و ممکن است به معنای غلبه کردن، شکست دادن یا برتری یافتن بر تواناییهای فردی یا جمعی باشد. استفاده از آن میتواند به موقعیتی اشاره داشته باشد که فرد یا گروهی از طریق قدرت، مهارت یا اراده، بر دیگری چیره شده یا بر مشکلات و موانع غلبه کردهاند.