طشت و سبو

لغت نامه دهخدا

طشت و سبو. [ طَ ت ُ س َ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) پنگان. گری. گریال.

فرهنگ فارسی

پنگان گری گریال

جمله سازی با طشت و سبو

سازهای رایج در موسیقی بلوچی عبارت‌اند از:سرود (قیچک)، تَمبورک، نَل (نِی)، بنجو، چنگ، سیمرغ، طشت و کوزه، دوکر و دُهلک.
نیشتر ماه نو و خون شفق و طشت فلک طشت و خون را بهم از نیشتر آمیخته‌اند
سازهای رایج در موسیقی بلوچی عبارت‌اند از:سرود (قیچک)، تَمبورک، نَل (نِی)، بنجو، چنگ، سیمرغ، طشت و کوزه، دوکر و دُهلک.
آب اندر طشت و یا جو چون ز کف جنبان شود نور بر دیوار هم آغاز گیرد اضطراب
دنیا خراب و دین به خلل بود و عدل تو آباد کرد هر دو کنون طشت و آب خواه
یغما طشت و چه نهد آن ذقن و جبین ترا گر به مثل سیاوشی یا به جدل تهمتنی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هنگام
هنگام
طی کشیدن
طی کشیدن
باسلیقه
باسلیقه
کس شعر
کس شعر