لغت نامه دهخدا
( صورت آرا ) صورت آرا. [ رَ ] ( نف مرکب ) صورت آراینده. صورت نگار. نقاش:
گفت منذر به کارفرمایان
تا به پرگار صورت آرایان...نظامی.رجوع به صورت آرائی شود.
( صورت آرا ) صورت آرا. [ رَ ] ( نف مرکب ) صورت آراینده. صورت نگار. نقاش:
گفت منذر به کارفرمایان
تا به پرگار صورت آرایان...نظامی.رجوع به صورت آرائی شود.
( صورت آرا ) ۱. = آرایشگر
۲. [مجاز] = نقاش
💡 بس کور دل است این فلک بیسر و بن زان کم نگرد به صورت آرای سخن
💡 نامزد ریاست جمهوری نیاز دارد حداقل یک پنجم از اعضای پارلمان (بنابراین حدود ۴۰ نماینده) وی و نه بیش از یک نامزد را بهطور مکتوب معرفی کنند. در انتخابات مرحله اول، اکثریت آرای دو سوم کل نمایندگان فعلی برای انتخاب رئیسجمهور لازم است. در صورت عدم احراز این شرط، مرحله دوم بین دو نامزدی که در دور اول بیشترین آرا را به خود اختصاص دادند برگزار میشود. در این صورت آرای اکثریت نمایندگان کفایت میکند.