سلطان راندن

فرهنگ معین

( ~. دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل. ) به هیجان آمدن، جوشش نشان دادن.

ویکی واژه

به هیجان آمدن، جوشش نشان دادن.

جمله سازی با سلطان راندن

سلطان محمد در ذی الحجه ۵۹۷ قمری /۱۲۰۰ میلادی از خوارزم به سوی خراسان حرکت کرد و پس از تصرف مرو و نیشابور به سمت هرات حرکت کرد؛ که با مقاومت هشت‌ماهه آلپ غازی[پ ۴] روبه رو شد؛ در نهایت آلپ غازی مقاومت را بی‌نتیجه دانست. پس فرزند خویش را با درخواست صلح به سمت سلطان فرستاد. پس از آن که سلطان با قبول این صلح هرات را خراج‌گزار خویش کرد به سوی مرو حرکت کرد. شهاب‌الدین غوری نیز پس از آن که از سرکوب شورش‌های هند در لاهور فارغ شد؛ به سمت غزنه آمد و پس از تجهیز سپاه به سمت خوارزم حرکت کرد. دو سپاه در کنار رود قره‌سو، از شعبه‌های رود جیحون، با یکدیگر روبه رو شدند که به شکست سپاه خوارزمشاه منجر گردید. شهاب‌الدین پس از این پیروزی به محاصره گرگانج پرداخت. پس سلطان از قراختاییان یاری جست و با همراهی آنان و سپاه سلطان عثمان، موفق به عقب راندن نیروهای غوری شد. دو سپاه بار دیگر در ساحل قره سو به جنگ با یکدیگر پرداختند که طی آن تلفات سنگینی بر هر دو وارد شد و غوریان مجبور به عقب‌نشینی شدند. سلطان محمد خوارزمشاه که به این حد قانع نبود با تعقیب سپاهیان غوری تا نزدیکی قلعه هزار اسب شکست دیگری بر آن‌ها وارد نمود. شهاب‌الدین پس از این شکست به قلعه خود «اندخود» پناه برد. سپاه محمد خوارزمشاه که ادامه جنگ را صلاح نمی‌دید، صحنه جنگ را ترک کرد؛ ولی جنگ میان سپاه غوری و قراختایی و عثمان خان، ادامه یافت که سرانجام با وساطت عثمان خان پایان یافت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجات
نجات
یوخ
یوخ
چیپ
چیپ
سراسیمه
سراسیمه