لغت نامه دهخدا
زور بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول، صعب بودن. مشکل بودن: این کار زور می برد که مطابق میل او شود. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).
زور بردن. [ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول، صعب بودن. مشکل بودن: این کار زور می برد که مطابق میل او شود. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ).
در تداول صعب بودن مشکل بودن
💡 به رنج بردن بیهوده گنج نتوان برد که بخت راست فضیلت، نه زور بازو را
💡 4 - نظر اسلام درباره برده گيرى چيست ؟: همانطورى كه قبلا گفتيم عمده اسباب بردهگيرى سه چيز بود: 1 - جنگ 2 - زور و قلدرى 3 - داشتن ولايت ابوت و شوهرى وامثال آن. يكى از تضييقات اسلام همين بود كه اين بود سبب اخير را لغو كرد و حقوق جميعطبقات بشر را از شاه و رعيت و حاكم و محكوم و سرباز و فرمانده و خادم و مخدوم را بهطور يكسان محترم شمرده، و امتيازات و اختصاصات زندگى را لغو نمود، و در احترام جانها و عرض و مال همه حكم به تسويه فرمود، افكار و عقايد و خواسته هاى همه را مورداعتنا قرار داد، يعنى همه را در بكار بردن حقوق محترم خود در حد خود تام الاختيار ساخت وهمچنين آنان را بر كار خود و بر دست مزدى كه كسب كرده اند و منافع وجودشان مسلط كرد.