خرمه زر

لغت نامه دهخدا

خرمه زر. [ خ َ م َ زَ ] ( اِخ ) نام ناحیتی است بنزدیک آمل بنابر قول ابن اسفندیار. رابینو آنرا «خرمه زر» آورده و می گوید آن با «هازمه زر» یا «هازمه ذر» نزدیک آمل مقایسه شود. در ترجمه فارسی کتاب رابینو این کلمه «خرمزر» آمده است. رجوع به استرآباد و مازندران رابینو بخش انگلیسی ص 130 و ترجمه فارسی آن ص 173 کتاب شود.

فرهنگ فارسی

نام ناحیتی است بنزدیک آمل بنا بر قول ابن اسفندیار: رابینو آنرا [ خرمه زر ] آورده و می گوید آن با [ هازمه زر ] یا [ هازمه ذر ] نزدیک آمل مقایسه شود.

جمله سازی با خرمه زر

ظاهراً این «سیه سر» همان «سیه سر خرمه دشت» است که روی کوه سماموس است. در این‌جا آستانه‌ای قدیمی است که باید گور «کار کیا یحیی جان» باشد.
ظاهراً این «سیه سر» همان «سیه سر خرمه دشت» است که روی کوه سماموس است. در این‌جا آستانه‌ای قدیمی است که باید گور «کار کیا یحیی جان» باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال رابطه فال رابطه استخاره کن استخاره کن فال فرشتگان فال فرشتگان