حسد کردن

لغت نامه دهخدا

حسد کردن. [ ح َ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حسد ورزیدن. حسد بردن:
چون کنی با بی حسد مکر و حسد
زآن حسد دل را سیاهی ها رسد.مولوی.

فرهنگ فارسی

حسد ورزیدن حسد بردن

جمله سازی با حسد کردن

حسد هرجا به فهم مطلب عیب وهنرپیچد بر استغنا هزار ابرام بهتان می‌توان کردن
سید رکن الدین پدر سید شمس الدین به دلیل آبادی بناهای یزد و مخصوصاً مدرسه‌ای که در نزدیکی مدرسهٔ محمود شاهی احداث می‌کرده مورد حسد اتابک یوسف شاه حاکم یزد قرار می‌گیرد، زیرا مدرسهٔ محمود شاهی از آثار اجداد اتابک بوده و با اقدامات سید رکن الدین به حاشیه می‌رفته است، از قضا در همان ایّام تاجری مسیحی با گروهی از همراهان از سرزمینی مسیحی‌نشین به یزد آمده و در محلهٔ فهادان سکنی می‌گیرد و باغی بسیار پر درخت و تاک شده می‌سازد و در اهرستان باغی مشهور به «باغ ترسا» و آسیابی احداث می‌کند که موجب آوازه و شهرتش می‌گردد به همین دلیل در شبی عده‌ای از جیب برها و خرده دزدان به خانه‌اش می‌روند و شبانه با بی رحمی سر از بدن تاجر جدا می‌کنند و جواهرات و اموالش را به سرقت می‌برند، اتابک یوسف شاه که کینهٔ سید رکن الدین را به دل داشت قتل را بدون اثبات کردن آن به گردن سید نهاد و او را در چاه قلعهٔ خور میز به بدترین نحو و با شدیدترین شکنجه‌ها زندانی کرد و دستور داد فرزند ارشد سید رکن الدین را هم به بند بکشند و نزد او بیاورند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میسترس یعنی چه؟
میسترس یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
لوتی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز