جگن به به جیک

لغت نامه دهخدا

جگن به به جیک. [ ج َگ َ ب َ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در 31هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه و 7هزارگزی شمال خاوری ارابه رو محمدصالح. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنه آن 115 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه شهرستان ماکو واقع در ۳۱ هزار گزی شمال خاوری سیه چشمه و ۷ هزار گزی شمال خاوری ارابه رو محمد صالح. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر سالم است. سکنه آن ۱۱۵ تن آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه مالرو دارد.

جمله سازی با جگن به به جیک

از فیلم‌ها یا مجموعه‌های تلویزیونی که وی در آن‌ها نقش داشته است، می‌توان به به‌دام‌افتاده و بخشش اشاره نمود.
این رود که از دریاچه توتاد سرچشمه می‌گیرد پس از طی ۴۲۰ کیلومتر به به دریاچه ویلیستون می‌ریزد.
طاق ابروی تو را نازم که افتاده است طاق به به از طاقی که جفتش در حقیقت طاق بود
برای نمونه گزارشی درباره فردی به نام پوسی وجود دارد، وی از اسیراني بود که شاپور دوم به به شهر نوبنیاد کرخ لادن (ایوان‌کرخه) در نزدیکي شوش آورد و مهارت خود در بافتن دیبا را نشان داد.
من خراباتیم از چشم تو پیداست که دی باده در خلوت رندان زده‌ای به به به
هر چند لاله صحن چمن را دهد فروغ پهلو کجا زند به بهی با گل طری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فمبوی
فمبوی
داشاق
داشاق
لوتی
لوتی
با دقت
با دقت