جز بارانی

لغت نامه دهخدا

جزبارانی. [ ج ِ ]( ص نسبی ) منسوب به جزباران. رجوع به جزباران شود.
جزبارانی. [ ج ِ ] ( اِخ ) ابوبکر ( محدث ) از بزرگان جزباران بود که قریه ای است به نیشابور. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

ابوبکر از بزرگان جز باران بود که قریه ایست به نیشابور.

جمله سازی با جز بارانی

خضر را گو مناز از آب حیوانت تو چندانی که ابر از بحر میخانه بمستان داد بارانی
درجه حرارت به‌طور کلی در یمن، به ویژه در مناطق ساحلی بسیار بالا است. بارش باران محدود است و میزان آن به ارتفاع مناطق بستگی دارد. کوهستان‌ها تابستان‌هایی معتدل و بارانی با میانگین دمای بالای ۲۱ درجه سانتیگراد و زمستان‌هایی خنک و نسبتاً خشکی دارند که دمای هوا طی آن گاه به زیر صفر درجه سانتی‌گراد هم می‌رسد.
جنگل‌های بارانی پرآب: جنگل‌های غرقابی آب شیرین استوایی یا «جنگل‌های پرآب» در حوضه آمازون (Várzea)، حوضه تالاب‌های میان‌رودان چندین مناطق دیگر یافت می‌شوند.
با چنین خونابه دست از چشمها، خسرو، بشوی زانکه این خانه نیارد تاب بارانی دگر
تا به خرمن برسد کشت امیدی که تراست چارهٔ کار به جز دیدهٔ بارانی نیست
تلمبه بارانی روستایی در دهستان ابرج بخش درودزن شهرستان مرودشت استان فارس ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
علت
علت
پومپویر
پومپویر
ساقی
ساقی
گرایش
گرایش