تمام ساختن

لغت نامه دهخدا

تمام ساختن. [ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) پایان دادن:
خورشید در دو هفته کند ماه را تمام
حسن تو کارمن به نگاهی تمام ساخت.صائب ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

پایان دادن.

جمله سازی با تمام ساختن

قرآن كتاب آدم سازى است، براى آدم ساختن آمده اند، كتاب حيوان سازى نيست، كتابتعمير ماديت نيست، همه چيز است، انسان را به تمام ابعاد تربيت مى كند، ماديات راقبول دارد در پناه معنويات و ماديات را تبع معنويات قرار مى دهد.
او در ۲ فروردین ۱۴۰۰، در گفتاری با عنوان «رضا پهلوی در قامت یک شورشی؟» به تمجید از رضا پهلوی پرداخت و او را «کاوه ضحاک شکن» نامید. نوری‌علا در ۵ بهمن سال ۱۴۰۱ به کمپین من وکالت می‌دهم پیوست و به رضا پهلوی وکالت داد؛ اما گفت که عریضه وی را امضا نخواهد کرد. همچنین در فروردین ۱۴۰۳، نامه‌ای با موضوع «محوریت رضا پهلوی در مبارزه برای گذر از جمهوری اسلامی» منتشر کرد و ضمن تاکید بر جمهوری‌خواه بودن خود تمام گرایشات پیشین خود را منکر شد و نوشت: «برای برانداختن حکومت اسلامیِ مسلط بر ایران و مستقر ساختن حکومتی سکولار و دموکرات در ایرانی محفوظ مانده از هر تعرض و تهاجمی به تمامیت ارضی‌اش و برای ملت متکثر اما یکپارچه‌ی ایران، آن هم در ظل مفهوم شناخته شده بین‌المللی «یک کشور–یک ملت»، در سال جدید وارد فاز بسیار مهم و جدیدی شده است که در قله آن شخص شاهزاده رضا پهلوی قرار دارد».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال فرشتگان فال فرشتگان