تفقد نمودن

لغت نامه دهخدا

تفقد نمودن. [ ت َ ف َق ْ ق ُ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) تفقد کردن: کاروان زده و کشتی شکسته و مرد زیان رسیده را تفقد نماید. رجوع به تفقد و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

تفقد کردن

جمله سازی با تفقد نمودن

پیغمبر تازه‌ای که فرستادهٔ خداست بسوی جهان، بر حسب روایت برنابا فرستادهٔ او. برنابا، فرستادهٔ یسوع ناصری مسمی به مسیح آرزو می‌کند از برای همهٔ ساکنین زمین اسلام تسلیه را. ای عزیز! به درستی که خدای بزرگ عجیب تفقد نموده‌است ما را در این روزهای پسین به پیغمبر خود یسوع مسیح، به رحمت بزرگ از برای تعلیم؛ و آیاتی که گرفته‌است آن‌ها را شیطان وسیلهٔ گمراه نمودن بسیاری را به دعوی پرهیزگاری، (۴) که بشارت دهندگانند به تعلیمی که سخت کفر است خوانندگان مسیح را پسرخدای.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آب و آتش
آب و آتش
میسترس
میسترس
سعادت
سعادت
اوشاخ
اوشاخ