( بی آلتی ) بی آلتی. [ ل َ ] ( حامص مرکب ) ساز و برگ نداشتن. محروم بودن از وسایل و اسباب: ز بی آلتی وانماندم بکنج جهان باد و از باد ترسد ترنج.نظامی.نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است.مولوی.و رجوع به ماده قبل شود.
فرهنگ فارسی
( بی آلتی ) ساز و برگ نداشتن. محروم بودن از وسایل و اسباب.
جمله سازی با بی التی
ز بی آلتی وانماندم به کنج جهان باد و از باد ترسد ترنج
از غم بی آلتی افسرده است نفس اژدرهاست او کی مرده است