لغت نامه دهخدا
بابوسر. [ س َ ] ( اِ ) کافور مصنوعی. ( ناظم الاطباء ).
بابوسر. [ س َ ] ( اِ ) کافور مصنوعی. ( ناظم الاطباء ).
کافور مصنوعی
💡 در ژانویه ۱۹۶۴، یک جوان انقلابی با نام فیلد مارشال جان اوکلو، در انتهای سلطنت خونین پادشاه، زنگبار و پمبا را جمهوری مردمی اعلام کرد. او با حمایت ائتلاف شیخ عبید کرومی و حزب اوما به ریاست عبدالرحمان محمد بابو به قدرت رسید. شیخ عبید پس از چندی، از تمام مسئولیتهای خود در حزب افرو-شیرازی استعفا داد و رئیس جمهور زنگبار شد. در این زمان حزب افرو-شیرازی تنها حزب صاحب قدرت و مجاز در زنگبار بود.
💡 39- كافى، كتاب توحيد، باب عرش و كرسى، ج 1 و ح 7 و باب حركت وانتقال، ح 3و9توحيد شيخ صدوق، باب نفى زمان و مكان و حركت،ح 9، 10 و 12 و بابو كان عرشه على الماء، ح 1 و باب معناى الرحمن على العرش استوى، ح 5 6، 7، 8،؛بحار الانوار مجلسى چاپ جديد، كتاب توحيد، باب نفى جسم و صورت و تشبيه وحلول و اتحاد، ج 3، ص 87، ح 23.
💡 چیتی بابو یک مرد فقیر و بی گناه است که از ناشنوایی جزئی رنج میبرد. وی از طریق رساندن آب به زمینهای کشاورزی امرار معاش میکند. داستان فیلم از آنجایی آغاز میشود که برادرش تصمیم میگیرد تا علیه حاکم این روستا که سی سال است آنجا را اداره میکند، قیام کند. از طرفی دیگر، چیتی تابو تنها نگران سلامتی برادرش است و کارهای زیادی برای حفاظت از وی انجام میدهد و…