انتقال افتادن

لغت نامه دهخدا

انتقال افتادن. [ اِ ت ِ اُ دَ ] ( مص مرکب ) انتقال حاصل گشتن. منتقل شدن. جابجا شدن: ایزد... تقدیر چنان کرده است که ملک راانتقال افتد از این امت بدان امت. ( تاریخ بیهقی ).

فرهنگ فارسی

انتقال حاصل گشتن منتقل شدن ٠ جابه جا شدن ٠

جمله سازی با انتقال افتادن

ماهاراجی در ساعت‌های اولیه صبح ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ در بیمارستانی در ورینداوان، هند پس از افتادن در کما دیابتی درگذشت. او در آگرا با یک متخصص قلب به علت درد در قفسه سینه‌اش بازدید کرده بود و با قطار شب به نینیتال بازمی‌گشت. او و همراهانش در ایستگاه راه‌آهن ماتورا پیاده شدند و در آنجا شروع به تشنج کرد و خواستار انتقال به شری دهام ورینداوان شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال فرشتگان فال فرشتگان فال کارت فال کارت فال ورق فال ورق