ارفه ده

لغت نامه دهخدا

ارفه ده. [ اَ ف َ دِه ْ ] ( اِخ ) ارفه رودبار. از قرای بلوک دوآب بالا، در ناحیه راست پی مازندران. رجوع بسفرنامه مازندران و استرآباد رابینو ص 115 شود. ارفعده.

فرهنگ فارسی

از قرای بلوک دو آب

جمله سازی با ارفه ده

💡 امپدوکلس روح را زندانی بدن می‌داند و این به خاطر گناهی است که او مرتکب شده‌است. اما گناهی که او می‌گوید با گناه نخستین مذاهب سامی فرق دارد. او معتقد است که انسان از آنجایی که شروع به کشتار دیگر حیوانات کرده و شکم خود را گورستان حیوانات دیگر کرد مرتکب گناه شده‌است؛ و راه رهایی از گناه چیزی جز تناسخ نیست یعنی آنقدر باید این روح گناهکار در جسمهای گوناگون حلول کند و زجر ببیند تا بالاخره با تزکیه پاک شود و به آرامش برسد. " در فلسفه امپدوکلس نظریهٔ ارفه‌ای نفس و فلسفهٔ طبیعی ایونیایی بهم آمیخته‌اند و این آمیزش نشان می‌دهد که چگونه دو شیوهٔ نگرش کاملاً مختلف به جهان، توانسته‌اند در ذهن شخص واحد یکدیگر را تکمیل کنند. نماد اتحاد این دو شیوهٔ نگرش، تصوری است که از این فیلسوف در بارهٔ نفس به ما رسیده‌است؛ در این تصور، نفس در میان گرد باد عناصر گرفتار است و هوا و آب و خاک و آتش، در حالی که همه از آن بیزارند، آن را به سوی یکدیگر می‌رانند.

💡 زاگرس Zagreus، در استوره‌های ارفه ای، فرزند خدایگون زئوس (به شکل یک مار) و دخترش پرسیفونه است؛ لذا واژهٔ زاگرس (همانند واژه بختیاری) هم نام کوه و دژ و هم ایل، قوم، قبیله و محلی بوده‌است.

علامت یعنی چه؟
علامت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
خفت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز