دیگ پخت

لغت نامه دهخدا

دیگ پخت. [ پ ُ ] ( ن مف مرکب ) هر غذایی که در دیگ پخته باشند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). غذای مطبوخ در دیگ. || خوردنی. طعام:
چونکه پختم بدور هفت هزار
دیگ پختی چنین به هفت افزار.نظامی.

فرهنگ عمید

= دیگ جوش

فرهنگ فارسی

هر غذایی که در دیگ پخته باشند.

جمله سازی با دیگ پخت

این نام برگرفته از واژه کاکاوی (kakavi) است که نام سه‌پایه دیگ پخت و پز بود که توسط ماهیگیران ایونی در دوران باستان مورد استفاده قرار می‌گرفت. کاکاویا به عنوان «کهن‌ترین سوپ ماهی یونانی» توصیف گردیده‌است و از لحاظ اصل و نسب به بویلابیس فرانسوی مرتبط می‌شود. این غذا همچون خورش با انعطاف‌پذیری در مواد غذایی همراه بوده و با انواع ماهی قابل درست کردن است که به ماهی‌های صید شده در دهکده ماهیگیری مربوط می‌گردد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال تک نیت فال تک نیت فال اعداد فال اعداد فال تاروت فال تاروت