حلیفه

لغت نامه دهخدا

( حلیفة ) حلیفة. [ ح ُ ل َ ف َ ] ( ع اِ ) تخم دوایی است که آنرا بفارسی آهو دوستک خوانند. ( برهان ) ( آنندراج ).
حلیفه. [ ح ُ ل َ ف َ ] ( اِخ ) ( ذوالحیه ) موضعی است بر شش میل از مدینه منوره و آن آب بنی جشم و میقات اهل مدینه و شام باشد. ( ازمنتهی الارب ). و رجوع به مناسک فیض آیت اﷲ فیض شود.

فرهنگ فارسی

موضعی است بر شش میل از مدینه منوره و آن بنی جشم و میقات اهل مدینه و شام باشد

فرهنگ اسم ها

اسم: حلیفه (دختر) (عربی) (تلفظ: halife) (فارسی: حليفه) (انگلیسی: halife)
معنی: زن قرین و همراه، زن هم قسم

جمله سازی با حلیفه

حلیفه سوله (انگلیسی: Halifa Soulé؛ زادهٔ ۱۲ نوامبر ۱۹۹۰) بازیکن فوتبال اهل اتحاد قمر است.
ابو حلیفه (به عربی: أبو حلیفة) در کویت است که در al ahmadi governorate واقع شده‌است.
حصاتج حلیفه (انگلیسی: Hassatj Halifa؛ زادهٔ ۱ مارس ۱۹۸۴) بازیکن فوتبال اهل اتحاد قمر است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شی
شی
امجق
امجق
چوخ
چوخ
اسرع وقت
اسرع وقت