لغت نامه دهخدا
بی گدار. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + گدار = معبر ) بی معبر.
- بی گدار به آب زدن؛ احتیاط نکردن. بی پروا به کاری پرداختن. رجوع به گدار شود.
بی گدار. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) ( از: بی + گدار = معبر ) بی معبر.
- بی گدار به آب زدن؛ احتیاط نکردن. بی پروا به کاری پرداختن. رجوع به گدار شود.
بی معبر
💡 فضل بن سهل سومین شخصیت برجسته ایرانی بود که در دولت آل عباس، مهمترین مقامات لشکری و کشوری را دریافته بود؛ به همین دلیل وی میتوانست، خود را وارث ابومسلم خراسانی و جعفر بن یحیی برمکی بهشمار بیاورد و به همین جهت در این فکر افتاد که مانند اسلاف خود صفحه تاریخ را عوض کند، سیر حوادث را از مجرای خود به مجرای دیگری بازگرداند. فضل دیده بود که ابومسلم خراسانی با کوششها، فداکاریها و هوشیاریهای خود، منبر خلافت را جبرا از زیر پای آل امیه برداشت و به آل عباس باز گذاشت. فضل بن سهل که خود را کم از ابومسلم و جعفر نمیشمرد، فکر تازهای کرد تا نامش در ردیف نوابغ، قرنها بر صفحهٔ تاریخ جا بگیرد؛ به همین جهت با مأمون خلوت کرد و نام علی بن موسی الرضا را به زبان آورد. فضل به قول معروف بی گدار به آب نزد.
💡 بسیاری عبداللهی را به خاطر ایفای نقش پهلوان ارسلان در سریال تاریخی پهلوانان نمیمیرند تولید ۱۳۷۶ به کارگردانی حسن فتحی میشناسند. شروع فعالیت تلویزیونی وی از سال ۱۳۶۵ و بازی در مجموعه تلویزیونی اغر بخیر به کارگردانی مجید بهشتی بازمیگردد. مصطفی عبداللهی همچنین سابقه بازی در فیلمهای تلویزیونی بی سلاح، ستاره خاموش، شاهد عینی و وجدان آشفته را دارد. بازی در فیلمهای زندگی با حضور یک دیوار، مه بانو و بی گدار از تجربههای سینمایی وی میباشند. عبداللهی سابقه بازی در چندین تله تئاتر و کارگردانی نمایش تلویزیونی تابلو تاریخی را نیز در کارنامه دارد.