بانمکی

لغت نامه دهخدا

بانمکی. [ ن َ م َ ] ( حامص مرکب ) ملاحت. نمک داشتن. خوش نمک بودن.

فرهنگ فارسی

ملاحت و نمک داشتن

جمله سازی با بانمکی

فرهنگ بانمکی یا زیبایی‌شناسی کاوایی به جنبه برجسته‌ای از فرهنگ عامه ژاپنی سرگرمی، پوشش، غذا، اسباب‌بازی، ظاهر فردی و رفتار و آداب معاشرت نیز تبدیل شده‌است.
کاوایی (ژاپنی: かわいい or 可愛い؟, IPA: [kawaiꜜi]; «دوست‌داشتنی»، «ناز»، یا «بانمک») فرهنگ بانمکی در ژاپن می‌باشد که می‌تواند به چیزها، انسان‌ها و غیرانسان‌هایی اشاره داشته باشد که جذاب و گیرا، آسیب‌پذیر، خجالتی و کودکانه هستند برای مثال می‌توان به دست‌خط بانمک اشاره کرد یا ژانرهای خاصی از مانگا و انیمه و شخصیت‌هایی از قبیل هلو کیتی و همینطور پیکاچو از پوکمون.
چاپلین در زندگی شخصی چندین بار ازدواج کرد. اولین ازدواج چارلی در اکتبر سال ۱۹۱۸ با میلدرد هریس بود. دختر بانمکی که چارلی را یاد عشق نافرجامش، هتی کلی می‌انداخت که در سال ۱۹۰۸ عاشق او شده بود. عشقی که از همان ابتدا مورد مخالفت خانوادهٔ هتی قرار گرفت. ازدواج چارلی با میلدرد پس از دو سال یعنی در آوریل ۱۹۲۰ به جدایی کشیده شد. نتیجهٔ این ازدواج یک فرزند پسر بود که تنها سه روز عمر کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال درخت فال درخت فال کارت فال کارت فال میلادی فال میلادی