معلول کردن

لغت نامه دهخدا

معلول کردن. [ م َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بیمار کردن.سست و ناتوان کردن. معیوب و ناقص کردن:
مجذوم چون ترنج است ابرص چو سیب دشمن
کش جوهر حسامت معلول کرده جوهر.خاقانی.

فرهنگ فارسی

بیمار کردن سست و ناتوان کردن

جمله سازی با معلول کردن

خشونت خانگی در ماده ۲ قانون خشونت خانگی سال ۱۳۹۲ چنین تعریف شده‌است: خشونت جسمی، روحی یا غیر آن بین اعضای خانواده با استفاده از روش‌هایی مانند ضرب و شتم، محدود کردن، معلول کردن، محدود کردن آزادی جسمانی و آزار و اذیت کلامی که به‌طور مکرر انجام می‌شود. اگر چه تعریف قانونی محدود به اعضای خانواده است، خشونت خانگی می‌تواند بین زوج‌های مجرد، ال‌جی‌بی‌تی و دیگر زوج‌های خانگی نیز رخ دهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مأوا یعنی چه؟
مأوا یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز