مستشهد

لغت نامه دهخدا

مستشهد. [ م ُت َ هَِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استشهاد. طلب شهادت کننده از کسی. ( اقرب الموارد ). رجوع به استشهاد شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ هِ ) [ ع. ] (اِفا. ) طلب کنندة شاهد، جویندة گواه.

فرهنگ فارسی

(اسم ) طلب کنند. شاهد جویند. گواه.

جمله سازی با مستشهد

اما مساءله كتمان شهادت و وجوب اداى آن و حرمت كتمان شهادت در صورتى است كه احقاق حق و ابطال باطل موقوف به آن باشد مشروط به اينكه اين شهادت موجب ضررى بر شاهد يا بر ساير مؤمنين بلكه بر مشهود عليه نباشدمثل اينكه مشهود عليه معسر باشد و مستشهد ملاحظه اعسار او را نمى نمايد و پس از اثبات حق به اقامه شهادت او را حبس خواهد نمود، در اين صورت شاهد نمى تواند شهادت خود را ادا نمايد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الم
الم
رویداد
رویداد
هنگام
هنگام
فال امروز
فال امروز