مارافسایی

لغت نامه دهخدا

مارافسایی. [ اَ ] ( حامص مرکب ) عمل مارافسای. افسون کردن مار. مطیع کردن مار. مارگیری:
به مارافسایی آن طره و دوش
به چنبربازی آن حلقه و گوش.نظامی.

جمله سازی با مارافسایی

افعی زلف تو چون بخت بدم شوریده‌ست جادوی چشم تو بنگر که چه مارافسایی‌ست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
دودول یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز