قهاری

لغت نامه دهخدا

قهاری. [ ق َهَْ ها ] ( حامص ) چیرگی سخت. || کینه ورزی و انتقام. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به قهار. یا غضب قهاری.غضب خدای تعالی.

جمله سازی با قهاری

به قهاری‌که قهرش پشه‌یی راگر دهد فرمان به زخم نیش او خرطوم پیلان را بپیچاند
در ۳ تیر، باشگاه قراردارد دو بازیکن خود یعنی حسین خطیر و احسان قهاری را به مدت دو فصل دیگر تمدید کرد.
کاظم سامی، مهدی ظریف، نظام‌الدین قهاری، محمود نکوروح مطلق، محمد ملکی، عبدالکریم لاهیجی، عبدالصمد تقی‌زاده، محمدجواد حجتی کرمانی، محمد موسوی خوئینی‌ها، عزت‌الله سحابی، مصطفی میرخانی و عزت‌الله خلیلی.
آنگه بفرات افکند چون توسن قهاری میخواست که نوشد آب تا بیش کند یاری
تندی:صفت قهاری را گویند بر عاشق، چنانکه حکم الهی باشد، نه بر مقتضای مراد او.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز