فراش غضب

لغت نامه دهخدا

فراش غضب. [ ف َرْ را ش ِ غ َ ض َ ]( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کسی که قهر و غضب پادشاهی را اجرا میکند. ( ناظم الاطباء ). میرغضب. دژخیم. جلاد.

فرهنگ فارسی

کسی که قهر و غضب پادشاهی را اجرا می کند. جلاد.

جمله سازی با فراش غضب

فراش غضب بر سر ارباب و رعایا استاده و با انبر و با گاز ستاند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال سنجش فال سنجش فال لنورماند فال لنورماند فال انبیا فال انبیا