عسق

لغت نامه دهخدا

عسق. [ ع َ س َ ] ( ع مص ) آزمند گردیدن. ( از منتهی الارب ). حریص گشتن. ( از اقرب الموارد ). || چسفیدن به کسی و لازم گردیدن. ( از منتهی الارب ). ملازم گشتن و چسبیدن به کسی. ( از اقرب الموارد ). دردوسیدن و ملازم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ). || ستیهیدن در طلب چیزی. ( از منتهی الارب ). اصرار و الحاح کردن در آنچه میخواهد. ( از اقرب الموارد ). || نزدیک گشن آمدن. ( از منتهی الارب ).
عسق. [ ع َ س َ ] ( ع اِمص ) درپیچیدگی. ( منتهی الارب ). اِلتواء. ( اقرب الموارد ). || دشوارخوئی و تنگ خوئی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). تنگ حوصلگی. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) تاریکی اول شب. ( منتهی الارب ). ظلمت و تاریکی، به معنی غسق. ( از اقرب الموارد ). || شاخ کژ خشک هیچکاره. ( منتهی الارب ). شاخه درخت کج شده بیکاره. ( ناظم الاطباء ). عرجون ردی وبی فایده، و آن لغتی است اسدی. ( از اقرب الموارد ).
عسق. [ ع َس ِ ] ( ع ص ) رجل عسق؛ مرد دشوارخوی. ( منتهی الارب ).
عسق. [ ع ُ س ُ ] ( ع ص،اِ ) سخت گیرندگان بر غریم. ( منتهی الارب ). سخت گیرندگان بر غریمان و مدیونان خویش در تقاضای دین. ( از اقرب الموارد ). || گشنی دهندگان خرمابن و شتر وجز آن. ( منتهی الارب ). لقاح ها. ( از اقرب الموارد ).
عسق.[ ] ( اِخ ) ( به معنی دشمنی ) چاهی است در وادی جرار که شبانان اسحاق حفر نمودند. ( از قاموس کتاب مقدس ).

فرهنگ فارسی

و آن چاهی است در وادی جرار که شبانان اسحاق حفر نمودند

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عسق: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که حمعسق معنایش حلیم، مثیب ( ثواب دهنده )،عالم، سمیع، قادر، قوی، است )
ریشه کلمه:
س (۱۲۴ بار)ع (۲ بار)ق (۲ بار)

جمله سازی با عسق

باز در اين سوره با حروف مقطعه روبرو مى شويم، حروف مقطعه اى كه در يكى ازمفصلترين اشكال منعكس شده، يعنى پنج حرف (حم، عسق ).
عن سفيان بن سعيد الثورى عن الصادق (عليه السلام )قال له اخبرنى يابن رسول الله (صلى الله عليه وآله ) عن (حم ) و (حم عسق )قال: اما (حم ) فمعناه الحميد المجيد و اما (حم عسق ) فمعناه الحليمالمثيب العالم السميع القادر القوى. (179)
النبى (صلى الله عليه وآله ): و اسئلك باسمك التام العالمالكامل يا الله و اسئلك باسمك (ص ) و (يس ) والصافات و (حم عسق ) و (كهيعص ) يا اللهو اسالك باسمك (الم # الله لا اله الا هو الحى القيوم ) يا الله.... (175)
البته ما به اين امر مى خنديم، ولى واقع همين است كه اگر دراستدلال قوى نباشيم دشمنان بر ما غالب مى شوند، آنهاپول خرج مى كنند همين بى سوادها را با پول مى خرند. و در نتيجه اين بى سوادى، ديندرست مى كند. آن بهائى گفته است كه: اصلاً در قرآنِ شما نيز به ((سيد على محمد باب)) اشاره شده است و همين (حم عسق )(78) يعنى ((قائم سيد على محمد)) البته بايد از چپبخوانيد!
ز: حروف مقطعه گاهى يك حرف و گاهى بيش از آن تا پنج حرف است و حروف پنجرقمى برخى متصل است؛ مانند (كهيعص ) و برخىمنفصل است، مانند (حم # عسق ) و علم حروف فقط نزد اولياء الله است كه مكشوف آنهاست وحكيم ترمذى اين علم را علم الاولياء ناميد...
به نام خداوند بخشنده مهربان. حم (1) عسق (2) اين چنين خداى عزيز حكيم به سوى تو وبه سوى انبياى قبل از تو وحى مى فرستاد (3).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تحمیلی یعنی چه؟
تحمیلی یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
اوشاخ یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز