لغت نامه دهخدا
صوف البحر. [ فُل ْ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) چیزیست شبیه به پشم که از صدف بزرگی در بحر مغرب گرفته میشودو ضماد او در قطع خون و اسهال سریعالاثر دانسته اند. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
صوف البحر. [ فُل ْ ب َ ] ( ع اِ مرکب ) چیزیست شبیه به پشم که از صدف بزرگی در بحر مغرب گرفته میشودو ضماد او در قطع خون و اسهال سریعالاثر دانسته اند. ( تحفه حکیم مؤمن ). رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
( اسم ) گونه ای نرم تن از رده دو کفه ییها که دارای صدف مخروطی شکل کشیده ای است و در دریاهای گرم و معتدل فروان است.
چیزیست شبیه به پشم که از صدف بزرگی در بحر مغرب گرفته میشود و ضماد او در قطع خون و اسهال سریع الاثر دانستهاند
💡 اصطلاح عربی برای ابریشم دریایی، صوف البحر (پشم دریایی) است. استخری، جغرافیدان ایرانی قرن ۹ میلادی، از منابع اسطورهای این پارجه یاد کرده و گفته که جامههایی از این جنس، بیش از ۱۰۰۰سکه طلا ارزش داشتهاند.