شابل

لغت نامه دهخدا

شابل. [ ب ِ ] ( ع ص ) شیر بیشه ای که دندانهای وی درهم آمده باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کودک پر بدن. تازه جوان. ( منتهی الارب ). کودکی که در ناز و نعمت پرورش یافته باشد. ( ناظم الاطباء ). پسرکی که از نعمت و جوانی سرشار باشد. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

شیر بیشه ای که دندانهای وی در هم آمده باشد یا کودک پر بدن.

جمله سازی با شابل

خمیر لحیم معمولاً در فرآیند چاپ شابلون توسط یک چاپگر لحیم استفاده می‌شود، که در آن خمیر روی یک ماسک فولادی ضد زنگ یا پلی استر قرار می‌گیرد تا الگوی مورد نظر روی برد مدار چاپی ایجاد شود. خمیر ممکن است به صورت پنوماتیک، با انتقال نقطه ایی (جایی که شبکه ای از پین ها در خمیر لحیم کاری آغشته شده و سپس روی تخته قرار می گیرد)، یا با چاپ جت (جایی که خمیر از طریق نازل ها مانند یک چاپگر جوهر افشان به روی پد ها خارج می شود) توزیع شود.
ماهیت این الگو که از روی یک شابلون از پیش تعریف شده تولید می‌شود (یک استاندارد ثابت)، ماتریسی از صفر و یک می‌باشد. در واقع این شابلون قسمت‌های مورد اندازه‌گیری از یک نمونه را برمی‌گرداند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیقه یعنی چه؟
سلیقه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
شکوه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز