سیه خانه

لغت نامه دهخدا

سیه خانه. [ ی َه ْ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) خانه مردم چادرنشین. ( برهان ). خیمه صحرانشینان عرب. ( غیاث ) ( آنندراج ).در اصطلاح کنونی سیه چادر گویند چه این گروه خیمه های سیاه بکار برند. ( حاشیه برهان چ معین ). || کنایه از زندان. ( برهان ) ( غیاث ) ( آنندراج ). || خانه ویران کرده. ( غیاث ) ( آنندراج ). || خانه بدیمن، یعنی خانه ای که میمنت نداشته باشد. ( برهان ). خانه بدیمن. ( ناظم الاطباء ):
در سیه کرده و جامه سیه و روز سیه
به سیه خانه چرخ آیم و در درگیرم.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 545 ).|| ( ص مرکب ) بدبخت. ( غیاث ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - سیاه چادر. ۲ - زندان محبس ۳ - خانه بدیمن منزل بی میمنت.

جمله سازی با سیه خانه

لیلی وحشی ما را نبود خلوت خاص روز هر کس که سیه گشت، سیه خانه اوست
به فکر دل نفتادیم صائب از غفلت نیافتیم که لیلی درین سیه خانه است
چشم ما رفت و سیه خانه سوی صحرا زد بخت سازد که غزالی به بیابان کشدش
از ما بغیر ما همه کس فیض می برد ابر کسان و برق سیه خانه خودیم
آن جلوه برد ره به سوای دل ما با برق مگویید سیه خانه کدام است؟
لیلی معنیِّ بکر، لفظ سیه خانه اش خامهٔ مجنون صفت، طوف خِیم داشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارق ملی یعنی چه؟
ارق ملی یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز