سیبستان

لغت نامه دهخدا

سیبستان. [ ب ِ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان قشند بخش کرج شهرستان تهران. دارای 559 تن سکنه. آب آن ازچشمه سار. محصول آنجا غلات، باغات، میوه و عسل است.

دانشنامه عمومی

سیبِستان جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ دنغره ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۹۸۲۵ است.

جمله سازی با سیبستان

ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو چرخی بزن ای ماه تو جان بخش مشتاقان تو
سیب را بو کرد موسی جان بداد بازجو آن بو ز سیبستان کیست
پاک سبحانی که سیبستان کند در غمام حرفشان پنهان کنند
به طول بود ز مهیاره تا به آسا سرو به عرض بود ز کشمیر تا به سیبستان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پاداش
پاداش
سلیطه
سلیطه
روز جاری
روز جاری
فال امروز
فال امروز