لغت نامه دهخدا
سنگ صندل سا. [ س َ گ ِ ص َ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) سنگی که صندل بر روی آن سایند. ( آنندراج ):
پیش از این روی دو عالم در دل ویرانه بود
کعبه اول سنگ صندل سای این بتخانه بود.صائب ( از آنندراج ).
سنگ صندل سا. [ س َ گ ِ ص َ دَ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) سنگی که صندل بر روی آن سایند. ( آنندراج ):
پیش از این روی دو عالم در دل ویرانه بود
کعبه اول سنگ صندل سای این بتخانه بود.صائب ( از آنندراج ).
سنگی که صندل بر روی آن سایند
💡 عشق تا برد از سرم بیرون غرور عقل را جبهه ام را سنگ صندل سای هر بتخانه کرد
💡 پیش ازین روی دو عالم در دل دیوانه بود کعبه اول سنگ صندل سای این بتخانه بود