سنگ جان

لغت نامه دهخدا

سنگ جان. [ س َ ] ( ص مرکب ) سنگدل. بی رحم. ظالم. بی شفقت. ( ناظم الاطباء ).

جمله سازی با سنگ جان

زان سنگ جان ممتحن مسکین دل بی سنگ من آن شوخ را از سنگ محن جز جوهر جان بشکند
اگر با زبانم چرا شیشه باران دلیرند رزم من سنگ جان را
وی عقل مگر تو سنگ جانی چون مایه صد جنون نگشتی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
موزون
موزون
جوجو
جوجو
انس
انس