سمیران

لغت نامه دهخدا

سمیران. [ س ِ ] ( اِخ ) شهرکی است بناحیت پارس از داراگرد آبادان و بانعمت. ( حدود العالم ).
سمیران.[ س ِ ] ( اِخ ) قلعه استواری است بنزدیکی جویم ابی احمد و گرمسیر است و آب مصنعه دارد. ( فارسنامه ابن بلخی ص 159 ). قلعه محکمی است در ساحل یک نهر جاری بین کوهها و ولایت مارم صاحب الموت آنرا خراب کرده و این قلعه بملک دیلم متعلق بوده است. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

قلعه استوار یست بنزدیکی جویم ابی احمد و گرمسیر است و آب مصنعه دارد.

جمله سازی با سمیران

به نظر می‌رسد منطقی تر این باشد که نام سمیرم را به زمیران، سمیران یا شمیران نسبت دهیم. شم یا سم به معنای سرد و ران یا رام به معنای مکان، که به مرور زمان به سمیرم تبدیل شده‌است.
۲۰۰۴: در ۲۴ ژوئیه ۲۰۰۴ یک انفجار اشتباهی در یک اتوبوس در استانبول باعث کشته شدن یکی از اعضای جبهه آزادی‌بخش انقلابی خلق بنام سمیران پلات و سه نفر دیگر و زخمی شدن ۱۵ تن شد.
تپه سمیران مربوط به عصر مس و سنگ - دوره اشکانیان است و در شهرستان اسدآباد، بخش مرکزی، روستای سمیران واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۳۸۳ با شمارهٔ ثبت ۱۱۳۶۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نسل
نسل
فاب
فاب
اندر
اندر
گی خار
گی خار