سرچپق

لغت نامه دهخدا

سرچپق. [ س َ چ ُ پ ُ ] ( اِ مرکب ) آنچه بر سر چپق گذارند. حقه ای است از گِل پخته بشکل استوانه که آن را به چوب چپق متصل سازند. داخل آن را از زغال انباشته میکنند وبر سر آن توتون مخصوص میگذارند. در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

حقه ایست که که از گل پخته به شکل استوانه که آنرا به چوب متصل سازند. داخل آنرا از زغال انباشته میکنند و بر سر آن توتون مخصوصی میگذارند و در مخرج وی سوراخی هست که دود از آن خارج میشود.

جمله سازی با سرچپق

مساءله 3 - ظاهرا منظور از ظروف در مورد بحث تنها ظروفى است كه كاربردش درخصوص خوردن و نوشيدن و طبخ و شستشو كردن و خمير كردنست نظير كاسه و كوزه وپياله و ديگ و پاتيل و قدح و طشت و سماور و قورى و فنجان بلكه و كوزه قليان ونعلبكى و بنابراحتياط قاشق نيز و بنابر استعمالمثل سرقليان و سرچپق و غلاف شمشير و خنجر و كارد و صندوق و قاب دعا و قاب ساعت وقنديل و خلخال حرام نيست هرچند كه توخالى باشد و در اينكه آياشامل هاون و مجمر عود و ظرف مخصوص بخور دادن و ظرف غاليه و معجون و ترياك وامثال اينها مى شود يا نه ترديد و اشكال هست و بهمين جهت احتياط ترك نشود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت
شهرت
لطیف
لطیف
هورنی
هورنی
فال امروز
فال امروز