زود یابی

لغت نامه دهخدا

زودیابی. [ زودْ ] ( حامص مرکب ) تیزفهمی. سرعت انتقال. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تندفهمی. تیزهوشی. سرعت انتقال. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

تند فهمی تیز هوشی سرعت انتقال.
تیز فهمی سرعت انتقال تیز فهمی

جمله سازی با زود یابی

ابتدا این رنجها می‌کش که در باغ شرف زود یابی صد گل خوشبوی از یک نوک خار
چو گردم ترا غایب از چشم سر ز گم گشتنم زود یابی خبر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت
شهرت
هورنی
هورنی
محتمل
محتمل
فال امروز
فال امروز