بنه روز جوانی بهر خود برگ جوان تا پیر باشد، پیر تا مرگ
در آن روزیکه بد روز جوانی جوانی چون بود زان سان که دانی
چو روز جوانی به پایان رسید سپیدهدم از مشرق آمد پدید
از غمت ایماه من پیر شدم چون حسین آه که آمد بشب روز جوانی مرا
روز جوانی گذشت موی سیه شد سپید پیک اجل در رسید ساخته کن راحله
دردا که به هرزه زندگانی بگذشت وندر شب غم روز جوانی بگذشت