ذبر

لغت نامه دهخدا

ذبر. [ ذِ ] ( ع اِ ) نبشته. نوشته. کتاب. نامه. ج، ذبور.
ذبر. [ ذَ ب ِ ] ( ع ص ) کتابی ذبر؛ کتابی که به آسانی خوانده شود. خوانا. سهل القرائة. مقروّ.
ذبر. [ ذَ ] ( ع مص ) نبشتن. نوشتن. کتابت. || خجک زدن بر نوشته. نقطه نهادن بر کلمات. تنقیط. نقطه کردن بر کتابت. خجک کردن حروف را. || آهسته خواندن. با شتاب خواندن. زود خواندن. || دانست ِ چیزی. دانستن.
ذبر. [ ذَ ب َ ] ( ع مص ) خشم گرفتن. خشمناک شدن.
ذبر. [ ذَ ] ( ع اِ ) نامه. صحیفه. کتاب. || کتاب، به لغت حمیر و نامه که بر شاخ خرما که برگ برنیاورده باشد نویسند. ج، ذبار. || سخن. زبان. نطق. || کوه. ( به لغت حبشه ) ج، ذِبار.

فرهنگ فارسی

نامه. صحیفه.

جمله سازی با ذبر

💡 معناى اينكه فرمود قرآن در كتب انبياى گذشته آمده بود (انه لفى ذبر الاولين )

پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
استیصال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز