دهله

لغت نامه دهخدا

دهله. [ دِ ل ِ ] ( اِ ) گیاهی خاردار که گون نیزگویند. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از برهان ). رجوع به گَوَن شود. || قنطره و پل، خواه از چوب و تخته باشد یا از سنگ و آهک و گچ و آجر. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). پلی که مردم بر آن گذرند. ( آنندراج ).
دهله. [ دَ ل ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 34هزارگزی جنوب الیگودرز. دارای 194 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات و چاه تأمین می شود. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ عمید

= پُل
= گَوَن

فرهنگ فارسی

گیاهی خاردار که گون نیز گویند.

جمله سازی با دهله

تپه دهله مربوط به دوران پیش از تاریخ ایران باستان است و در شهرستان الیگودرز، روستای دهله واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۴۳۶۵ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در اطراف روستا چشمه ای به نام سور دهله وجود دارد که خاصیت درمانی دارد.
دهله صوفیان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان الیگودرز در استان لرستان ایران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز