دریازن

لغت نامه دهخدا

دریازن. [ دَرْ زَ ] ( نف مرکب ) دریازننده. دزد دریایی. ج، دریازنان. قُرصان. قَراصین. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). بارجة. و رجوع به بارجة شود. || لقب انگلیسیان در همه جهان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

دریا زننده. دزد دریایی

جمله سازی با دریازن

پادشاهان یا حکمرانان هرمز در دوران عظمت و اقتدار خویش حوزهٔ مسقط و منطقه‌ای در دریای عمان و حتی قسمتی از کرانه‌های جنوبی خلیج فارس را که بعداً ساحل دزدان نام گرفته بود را همیشه تحت کنترل قرار می‌دادند و در کرانه‌های جنوبی ایران مانع عملیات دریازنان گردیده و هنگام نیاز، آن‌ها را سرکوب می‌کردند. در قرن پانزدهم، کم و بیش فعالیت دریازنان بر اثر وجود حکمرانان هرمز، ناموفق باقی می‌ماند. در سده‌های بعد، پرتغالی‌ها و سپس دودمان صفویان نمی‌گذاشتند دریازنی در خلیج فارس انجام بگیرد. بعد از صفویان نیز هلندی‌ها و سپس انگلیسی‌ها کم و بیش کوشش‌های مؤثری در این زمینه به عمل آورده‌اند.
ایلیریا مشتمل بر شرق ساحل دریای آدریاتیک و پسکرانهٔ آن بود. ایلیری‌ها (از قبیل دالماتیان و پانونیان) قبایلی هندواروپایی و مردمی جنگجو و دریازن بودند و در مقابل نفوذ یونان باستان مقاومت کردند و مقدونیان را شکست دادند. رومیان مملکت آنان را تصرف کردند و استان ایلیریکوم، قسمتی از ایلیریا، را تأسیس نمودند.