دختر بودن به حالت طبیعی و ذاتی دختری اطلاق میشود که از نظر زیستی و اجتماعی، دوران پیش از ازدواج و برقراری رابطهی زناشویی را سپری میکند. این مفهوم، که در ادبیات فارسی با واژههایی همچون «دوشیزهبودن»، «بَکِر بودن» نیز بیان شده است، بر وضعیت دختری دلالت دارد که پیوند زناشویی را تجربه نکرده و بهطور کلی، از هرگونه رابطهی جنسی مبرّا است. این اصطلاح، وضعیت اصالت و دستنخوردگی فیزیولوژیک را در چارچوب هنجارهای اجتماعی و فرهنگی سنتی توصیف مینماید.
این ویژگی، در بسیاری از فرهنگها و جوامع، بهویژه در بسترهای سنتی، از اهمیت اجتماعی و گاه شرعی برخوردار بوده و بهعنوان یکی از مؤلفههای شرافت و حرمت فرد و خانواده محسوب میشده است. در متون کهن فارسی، برای اشاره به این مفهوم، از تعابیر شاعرانه و کهنتری مانند «شوی ناکرده بودن دختر» یا «ناآرمیده بودن دختر با کسی» نیز استفاده شده است که بر عدم آمیزش و همخوابگی با جنس مخالف تأکید دارد.
در نهایت، میتوان گفت این واژهنامهنویسی، تعریفی کلاسیک و بیولوژیک از مفهوم باکرگی ارائه میدهد که بر پایهی معیارهای آناتومیک و اجتماعیِ رایج در دوران پیشامدرن استوار است. امروزه با وجود تغییر نگرشها در برخی جوامع، این تعریف همچنان در بسترهای خاص فرهنگی، دینی و حقوقی از جایگاه و اهمیت خود برخوردار است.