خویشتن پرست

لغت نامه دهخدا

خویشتن پرست. [ خوی / خی ت َ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) خودپرست. متکبر. خودپسند:
خاقانی را نشایی ایراک
خودبینی و خویشتن پرستی.خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه خود را برتر از دیگران بیند خود پرست.

جمله سازی با خویشتن پرست

دانی غرضم ز می‌پرستی چه بود؟ تا همچو تو خویشتن پرستی نکنم
مردان رهش میل به هستی نکنند خودبینی و خویشتن پرستی نکنند
مردان خدا میل به هستی نکنند خودبینی و خویشتن پرستی نکنند
می‌بینم و می‌پرستم از روی یقین خود بینی و خویشتن پرستی نکنم
دانی غرضم زمی پرستی چه بود؟ تا همچو تو خویشتن پرستی نکنم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال انگلیسی فال انگلیسی فال راز فال راز