خدا را

لغت نامه دهخدا

خدا را. [ خ ُ ] ( صوت یا ق مرکب ) برای خدا. از بهر خدا. ( آنندراج ). بجهت خدا. محضاً ﷲ. ( یادداشت بخط مؤلف ):
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا.حافظ.

جمله سازی با خدا را

بلای من شد این بالا، خدا را، پیش من بنشین نمیخواهم که پیش دیگران آید بلای من
((حارم است آزار و اذيت فاطمه (عليهالسلام )، زيرا هر چيزى كه او را آزرده خاطر كند،پيامبر ص را دل آزرده مى نمايد، و آنچه رسول خدا را بيازارد، (در حقيقت ) خدا را اذيت كردهاست.))
چاره صبرست مرا در غم هجران چه کنم دل سرگشته خدا را نه به فرمان منست
3- در احكام شرع نبايد از شارع جلو افتاد، چنانكه حرام خدا را نمى توانحلال كرد، حلال ها را هم نمى توان حرام شمرد. (فجعلتم منه حراماً وحلالاً)
حدوث و بقاى معلول بر اثر دوام علت است، يعنى، چون لزوم عبادت خداوند بر اثرربوبيت اوست و ربوبيت او دايمى است، پس مربوب تا زمانى كه در نشئه تكليف، يعنىدنيا به سر مى برد بايد خدا را عبادت كند.
«حاجبا» از حجب وهم برون آی خدا را تا که بین همه با دیده بینات ببینند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سایکو یعنی چه؟
سایکو یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز