خال عصی

لغت نامه دهخدا

خال عصی. [ ل ِ ع َ صا ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) کنایه از گناه باشد که در مقابل ثواب است. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

کنایه از گناه باشد که در مقابل ثواب است.

جمله سازی با خال عصی

زلف‌وارش سر ز تن ببریده جلاد اجل بر دل هرک از خلافت خال عصیان یافته
با سیه رویی نیم نومید از حسن قبول عنبر دریای رحمت خال عصیان من است
جرمی که آدم کرده بود از آب رویت شسته شد بر روی اولاد بشر حق خال عصیان خوش نکرد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ای چینگ فال ای چینگ فال راز فال راز فال ماهجونگ فال ماهجونگ