حلاجت

لغت نامه دهخدا

حلاجت. [ ح ِ ج َ ] ( ع اِمص ) پنبه زنی. ندافی. حلاجی. ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. پیشۀ حلاج.
۲. پنبه زنی.
۳. پنبه پاک کنی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) پنبه زنی پنبه پاک کنی شغل حلاج

جمله سازی با حلاجت

بگو عطار هیلاجت دمادم که حلاجت بود دردم دمادم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل فال تاروت فال تاروت