حصحص

لغت نامه دهخدا

حصحص.[ ح ِ ح ِ ] ( ع اِ ) سنگ. ( مهذب الاسماء ). || سنگریزه. ( منتهی الارب ). || خاک. ( منتهی الارب ) ( نشوء اللغة ص 140 ). ج، حصاحص. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

سنگریزه خاک

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَصْحَصَ: واضح وهویدا گشت -(حصه به معنای قطعهای است ازیک چیز یکپارچه، و بجای بهره و نصیب استعمال میشود )
تکرار در قرآن: ۱(بار)
اکنون حق آشکار شد. مجمع البیان از زجّاج نقل کرده که آن از حصّه مشتق است. یعنی حصّه حق از حصّه باطل آشکار شد. این کلمه در کلام اللّه فقط یکبار به کار رفته است.

جمله سازی با حصحص

اين نظريه ما بود درباره آيه مورد بحث و ليكن بعضى از مفسرين گفته اند كه: اينكلام و همچنين آيه بعد از آن تتمه گفتار همسر عزيز است كه با جمله (الان حصحص الحق) شروع شده بود، و ليكن بزودى اشكالى را كه بر آن وارد است ايراد خواهيم كردانشاء اللّه.
4- حق براى هميشه، مخفى نمى ماند. ( الان حصحص الحقّ )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شغال
شغال
فارغ التحصیل
فارغ التحصیل
فاب
فاب
سنی چوخ ایستیرم
سنی چوخ ایستیرم