جای داشتن

لغت نامه دهخدا

جای داشتن. [ ت َ] ( مص مرکب ) شایسته بودن. سزاوار بودن:
دم شمشیر تو اعجاز مسیحا دارد
خضر گر کشته تیغ تو شود جا دارد.( ارمغان آصفی ).|| ظرفیت داشتن. وسعت داشتن. گنجایش داشتن.

فرهنگ فارسی

شایسته بودن و سزاوار

جمله سازی با جای داشتن

موقعیت حقوقی زنان در اتریش از اواسط دهه ۱۹۷۰ بهبود یافته‌است. با توجه به حقوق زنان، اولویت در اتریش به جای داشتن حقوق برابر، بر رفتار برابر با هر دو جنس است؛ بنابراین، زنان اتریشی از تلاش دولتشان برای جبران نابرابری‌های جنسیتی خاص سود می‌برند. با این حال، مفهوم نقش‌های سنتی، تحت تأثیر مذهب کاتولیک رومی در اتریش، هنوز در جامعه اتریش رایج است.
پس یمن جنوبی این شهر را بخشی از قلمرو خود می دانست.با این همه، دولت سعودی الودیعه را بخشی از قلمرو خود و همچنین آوردگاه در رویارویی با یمن جنوبی می‌دانست.همچنین چو افتادن‌هایی درباره جای داشتن اندوخته‌های نفت و آب پیرامون شهر روی داد که در پی آن ناسازگاری‌های مرزی بیشتر شد.
با رشد بازار صنایع دستی در هنگ کنگ، بسیاری از هنرمندان، به جای داشتن یک فروشگاه آنلاین، تصمیم به ساخت یک فروشگاه واقعی و شرکت در بازار صنایع دستی می‌کنند. با افزایش تقاضا برای بازار، وبسایت‌هایی برای جمع‌آوری اطلاعات در مورد رویدادهای مهم و بازارها تنظیم شده‌اند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دارک یعنی چه؟
دارک یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
جوز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز