تنما

لغت نامه دهخدا

تنما. [ ت ُ ] ( اِخ ) موضعی است از نواحی طائف در مصر. ( از معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

موضعی است از نواحی طائف در مصر.

جمله سازی با تنما

داستان در آینده و در شهر متروسیتی اتفاق می‌افتد. یک دانشمند به نام تنما ربات می‌سازد ک پسرش آسترو مورد حمله یکی از این ربات ها قرار می‌گیرد و میمرد پدرش تنما ک دانشمند است پسرش را دوباره به زندگی بر می‌گرداند این بار نه با جسم انسان بلکه با جسم ربات و ‌‌...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مکان
مکان
حق الزحمه
حق الزحمه
جنگ اول، به از صلح آخر
جنگ اول، به از صلح آخر
خاطرات
خاطرات