بیمار تن

عبارت بیمار تن ترکیبی است که به طور کلی به معنای کسی است که جسم یا بدن او دچار بیماری یا ناراحتی شده است.

اجزای تشکیل دهنده:

بیمار: به معنای کسی که دچار بیماری، ناراحتی یا مشکل جسمی یا روحی شده باشد.

تن: به معنای بدن یا جسم.

معنای دقیق: بیمار تن به کسی اشاره دارد که بیماری یا ناراحتی جسمی دارد. این ترکیب برای تاکید بر وضعیت فیزیکی فرد به کار می‌رود، به این معنا که مشکل او مربوط به جسم یا بدن است، نه روان یا ذهن.

کاربرد در زمینه‌های مختلف

در ادبیات، برای توصیف کسی که از لحاظ جسمی بیمار است.

در متون علمی یا پزشکی، برای اشاره به بیماری‌های بدنی.

به طور استعاری یا کنایی، برای توصیف کسی که جسم او آسیب دیده یا ضعیف شده است.

تفاوت با بیمار دل

بیمار تن به مشکلات جسمی اشاره دارد در حالیکه بیمار دل معمولاً به مشکلات روحی یا عاطفی اشاره دارد، مانند غم، اندوه، یا ناراحتی‌های روانی.

لغت نامه دهخدا

بیمارتن. [ ت َ ] ( ص مرکب ) تن بیمار. که تن بیمار داشته باشد. رنجورتن. علیل المزاج:
آفتاب اشترسواری بر فلک بیمارتن
در طواف کعبه محرم وار عریان آمده.خاقانی.

فرهنگ فارسی

تن بیمار. که تن بیمار داشته باشد. رنجور تن. علیل المزاج.

جملاتی از کلمه بیمار تن

کرا بودی از درد بیمار تن بشستی بدان آب در خویشتن

و گفته‌اند که زلیخا چون او را بزندان فرستاد بر کرده خود پشیمان شد، خسته دل و بیمار تن گشت، ساعة فساعة نفس سرد می‌زد و اشک گرم می‌بارید، با دلی پر درد و جانی پر حسرت پیوسته بر فراق آن بهار شکفته و ماه دو هفته همی زارید و نوحه همی کرد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی فال احساس فال احساس